جوجه با لباس قرمز کوتاه خود سعی کرد بفهمد که حال او پس از زمستان چطور است و از هر طرف بدن شروع به حمله به خودش کرد. همه چیز درست بود ، لباسها درست روی بدن افتاده بودند. افکار زیبایی او باعث تحریک مغز شد و جوجه شروع به گذاشتن دستانش در زیر لبه لباس کرد. او شروع به سوراخ كردن به زير لباسهايش كرد ، در آن زمان دوست پسر كچلش وارد شد. پسری که به دنبال او گردنش را بوسید ، دستانش را به سمت تخت برد ، از پشت کبوتی را باز کرد و به پشت زن زد. او با نوک سینه ها با زبان بازی کرد ، یک کلاهبردار درست کرد و با انگشت آن را نوازش کرد ، خودش را باز کرد و روی مبل نشست. پیچ لب خود عکس سسکی خارجی را به یک تخم مرغ گاز داد ، یک دمار از روزگارمان درآورد و شروع به مکیدن کرد. دست اندازی را پاک کرد و در زیر مردی با پاهای گشاد دراز کشید و روی شکم دراز کشید. باسن خود را در حالت سرطانی بالا برد و مرد به سرعت روی پشتش تمام شد.