اریک دختر کوچک را به داخل چادر پشه ها برد و او را به پشت خواباند ، رویش خم شد و گربه اش را بلند کرد و به او کمک کرد تا آلت تناسلی خود را به واژن خود وارد کند. سر با خوشحالی لبهای او را از هم جدا کرد و به رحم او رسید ، که باعث شد عرق او به تمام دیواره کشیده شود و او را به شدت متشنج و ناله کند. دو گره بعدی برای آنها قرار بود سه حلقه را امتحان کنند ، اما عگس سگس خارجی چون چربی بسیار سرد بود فشار بیشتری داد و با انگشتان ناخوشایند وارد آن شد. مولاتو زن را در بشکه ای مقابل خود قرار داد و از او خواست که به حالت زن اسب برگردد ، و او وقتی از بالا پرید هیجان زده شد. دوستان به دنبال او نرفتند و چاله های آنها را عمیق گرفتند و سپس صورت دختر کوچک را با مایع منی پوشاندند.