ویکتوریا از یکاترینبورگ برای بازی در فیلمهای اروتیک آمد و اپراتوری که از او فیلمبرداری کرد هشدار داد که آنها در حال فیلمبرداری یک ویدیوی بسیار صادقانه هستند. او به او گفت كه گربه خود را نشان دهد ، بلوند از ترس شروع به كشيدن پيراهن به پهلو كرد ، دامن خود را بلند كرد و لباس زير را سوزاند. پسر از او خواست که آرام شود و به سوراخ برود ، او شروع به مشاوره در مورد چگونگی خلاص شدن از ترس تیراندازی کرد و احساس آرامش کرد. پاهایش را باز کرد ، یک انگشت را روی انگشت شصت خود گذاشت و به شدت خفه شد. واژن با موز لعنتی و دوست پسر عکس کونخارجی او بلافاصله آن را به واژن خود متصل کرد. سریع به واژن آمد ، گربه اش را لیس زد و زانو زد ، شروع به وارد کردن آلت تناسلی گرم به واژن کرد. او از پهلو به سرطان مبتلا شد ، می خواست بالا رفتن از طبقه بالا را به پایان برساند و اسپرم را به صورت خود بفرستد.