دختر کوچک بی سر و صدا سعی کرد به پنجره نزدیک شود و با پای برهنه روی زمین قدم زد ، اما دوست پسر او هنوز به قدم های دوست دخترش گوش می داد و او را دنبال می کرد. او واقعاً می خواست آن دختر را بغل کند و عکس سکسیخارجی ببوسد ، تا دوباره لطافت او را احساس کند. هیجان او با بوسه در بدن او پخش شد و پسر او را به طرف خود برگرداند و انگشتانش را لیسید. سریع همه لباسهایش را درآورد و روی پنجره نشست ، رانهایش را گرفت و از احساس بیش از حد خفه شد. رانهای خود را به طرفین باز کرد و واژن او را لیس زد و اسفنج لب را به طرفین کشید. او را روی صندلی خواباند ، در صورت او زانو زد و خروس بزرگی را به دهان او فرو برد ، چاک به او داد و بلافاصله به یک لعنتی سخت تبدیل شد. او تمام عضلات بدن خود را به سختی مالش داد تا میله پوست خود را به داخل تخمهای موجود در سوراخ خود وارد کند. او آن را گرفت و در جاي آن نشست و از بالا خودش را مهره كشيد. آن را به سمت پنجره بردم و با انگشتانم آن را به داخل واژن آوردم. ران خود را بلند کرد و پهلو را بوسید و متوجه شد که وقت بیرون آوردن آن را ندارد ، دختر بچه را از قبل به زمین انداخت و تمام اسپرم هایش را در صورت او ریخت.